خيلي تاخير داشتيم ولي اومديم
امروز با تاخيري فراوان بالاخره تونستم برات مطلب بذارم عزيز خوشگل من اين چند وقته خيلي چيزها پيش اومد كه مي خواستم برات بنويسم ولي بدليل مشغله هاي زياد نشد مامان طفلي هم كه خيلي كار داره و در بس در اختيار شماست و اجازه اينكه برات بنويسه رو شما نميدي فقط گاهي با موبايلش به وبلاگت سر ميزنه و با دلسوزي ميگه بايد خاطراتش رو بنويسيم . خلاصه كه خيلي دوست داريم تك تك لحظه ها و حركات شيرينت رو ثبت كنيم ولي با كمبود وقت مواجه هستيم باور كن كه شبها تا 2 بيشتر بيداريم ولي بازم وقت كم مياريم. آخرين باري كه برات نوشتيم زماني بود كه مريض شده بودي و حال مامان و بابا گرفته بود ولي به لطف خدا هر روز بهتر شدي و با كمك امام رضا سلامتيت رو بد...
نویسنده :
مامان و بابا
11:28